به نام خداوند بخشاینده مهربان
تاجری برای فرار از کار (فرار از ازدحام کاری و مشغله فراوان روزمره به منظور رسیدن به آرامش) مدتی به تعطیلات می رود تا به اصطلاح «شارژش را پر کند». او با هواپیما به مکانی دورافتاده می رود و چند روزی را در دهکده ای کوچک سپری می کند. طی آن چند روز، به تماشای مردم آنجا می نشیند و متوجه میشود که ماهیگیری آنجا زندگی می کند که به نظر می رسد خوشبخت ترین و راضی ترین عضو آنجاست. تاجر دراین باره کنجکاو میشود؛ بنابراین یک روز به سراغ ماهیگیر می رود و از او می پرسد که هر روز چه کارهایی می کند.
ماهیگیر می گوید که هر روز صبح از خواب برمی خیزد و با همسر و فرزندانش صبحانه می خورد. سپس فرزندانش به مدرسه می روند، او به ماهیگیری می رود، و زنش مشغول نقاشی می شود. او چند ساعت ماهیگیری می کند، با تعداد کافی ماهی برای وعده غذایی خانواده برمی گردد (ماهی های صیدشده اضافه بر نیازش را زنده به دریا می ریزد) و بعد استراحت می کند. بعد از شام، با همسرش کنار ساحل قدم می زنند و در حالی که بچه ها در دریا شنا می کنند، آن دو به تماشای غروب می نشینند. مرد تاجر که حیرت زده شده بود، می پرسد «تو هر روز این کارها را می کنی؟» ماهیگیر جواب می دهد «اکثر روزها». تاجر ثروتمند از ماهیگیر می پرسد:
به نام خداوند بخشاینده مهربان
**********************************
"لا اله الی الله" : نیست خدایی جز الله (خدای یکتا)
بت های درونم را می شکنم تا درونم فقط با خدای یکتا پر شود تا به آرامش برسم.
به مفهوم "لا اله الی الله" که فکر می کردم، دوران جاهلیت قبل از بعثت پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) به خاطرم می افتاد، دورانی که مردمان مشرک، بت ها و الهه هایی دست ساز را شریک خداوند متعال قرار داده بودند! فکر می کردم که در عصر حاضر که بت پرستی چندان رایج نیست، لذا چه حکمتی دارد در هر شبانه روز بارها "لا اله الی الله" را در اذان و اقامه و نماز و ذکرها بخوانیم؟
آیا فقط اله قراردادن بتهای دست ساز بشر به معنای بت پرستی و شرک است؟
پس برای رسیدن به آرامش لازم است ما نیز ابراهیمی وار و محمدی وار که بت های زمانه خود را شکستند و ندای "لا اله الی الله" سر دادند، ندای "لا اله الی الله" سر دهیم و بتهای درونمان را بشکنیم.
**********************************