آرامش زندگی

به نام خدا، جستجوی سبک زندگی آرام

آرامش زندگی

به نام خدا، جستجوی سبک زندگی آرام

مثالهای ساده و عینی رسیدن به آرامش در زندگی (در منزل و اجتماع)

 به نام خداوند بخشاینده مهربان

 همچنانکه در پست قبلی بررسی شد:

به خاطر دوری از خدا و اشتیاق اتصال به خداوند،  درون سینه ام را که از منیت ها (من ها) پرشده است، شرحه شرحه می نمایم  تا سینه ام از منیت ها و تدابیرش (منشاء کلیه ناراحتی های بشر مانند دروغ، حرص و طمع، تعصب، حسد، کبر و خودبینی، غیبت، بدبینی، مکر، خیانت، اسراف، تهمت، اهانت، کینه، تمسخر، بدزبانی، زخم زبان، ظلم، کم کاری، کم فروشی و... و دهها من دیگر) خالی شده و با یاد و روح خدا پر شده و به آرامش برسم.


*****************************************

 مثالهای ساده عینی در منزل و اجتماع 

*****************************************

مثال 1 :  منزل

بعد از یک روز کاری به منزل می رسیم و انتظار داریم همسرمان  با رویی گشاده از ما استقبال نماید. آن روز همسرمان حوصله ندارد و از ما استقبال خوبی نمی نماید.

روش اول :  تدبیر "من":

من خودخواهی  و بدبینی روشن می شود و  تدبیر می کند و راهکار می دهد : "چرا من را تحویل نگرفت! در مورد من چی فکر کرده! من مستحق چنین برخوردی نبودم! " و ... و  شروع می نمایید به دادن راهکارها و تدابیر توسط من خودخواهی : من عین خودش باهاش رفتار می کنم! من ادبش می کنم! من نصیحتش می کنم! من گلایه می کنم! من به حسابش می رسم! .... اجرای تدابیر و راهکارهای نامناسب من،  چیزی جز شعله ور کردن "من های همسرمان" و ایجاد حس رنج و درد  در ما و خانواده مان نخواهد نمود! امان و امان از دست این "من ها" !

روش دوم، تسلیم:

من خودخواهی و بدبینی را سرکوب می نماییم تا در لحظه حال، تسلیم شویم. وقتی در در برابر خداوند تسلیم شدیم و تدبیر را به او سپردیم، چون خداوند منشاء مهربانی و رحمت است، با الهام از خداوند رحمان و رحیم شروع می نماییم به محبت و دلجویی از همسرمان و کمک به بهترشدن حال او. پس به جای درد و  رنج در خانه مان عشق و محبت جاری می شود. همسرمان نیز از ما درس عشق و محبت و خویشتن داری و تسلیم می آموزد و  در آینده سعی خواهد نمود با گشاده رویی از ما استقبال نماید. آری این است نتیجه تسلیم و شرحه شرحه نمودن و دور انداختن منیت و تدابیرش، تا جایش را به حضور خدا، آرامش، مهربانی و عشق بسپارد.


*****************************************

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرام تر از آهو بی باک ترم از شیر

هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر
رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

*****************************************

مثال 2 :  رانندگی

در حال رانندگی هستیم و راننده ای با شتاب و ناگهانی و بی احتیاط جلوی ما می پیچد تا زودتر به مقصدش برسد. 

روش اول :  تدبیر "من":

من عصبانیت و خشم روشن می شود و  تدبیر می کند و راهکار می دهد : "چرا جلوی من پیچید! چرا مثل من به قوانین احترام نمی گذارد! چرا به من بی احترامی کرد! چرا من را ترساند! فکر می کند من مثل او بلد نیستم!  و  شروع می نمایید به اجرای راهکارها و تدابیر من عصبانی : من ادبش می کنم (شروع می کنید به گاز دادن و پیچیدن جلوی او  و یا شروع می کنید به سیگنال دادن ممتد) .... اجرای این تدابیر، چیزی جز شعله ور شدن بیشتر "من عصبانی" آن راننده و بیشتر عصبانی شدن خودمان و ترس و ناراحتی همراهانمان و مردم گذر و خیابان نخواهد داشت. حتی شاید اجرای چنین تدابیری خدای ناکرده منجر به تصادف و دعوا  نیز شود.

روش دوم : تسلیم":

من عصبانیت را سرکوب و خشم را  کنترل می نماییم تا در لحظه حال، تسلیم شویموقتی در در برابر خداوند تسلیم شدیم و تدبیر را به او سپردیم، چون خداوند منشاء مهربانی و رحمت است، با الهام از خداوند رحمان و رحیم، خشم را کنترل می نماییم و با آرامش به رانندگی خود ادامه می دهیم، بدون آنکه ما و همراهانمان دچار ناراحتی، تپش قلب، خشم و ترس شویم. آن راننده یا کاری فوق اضطراری داشته است (مثلا در حال رساندن بیماری به بیمارستان بوده است) که نیاز به ادب کردن نداشت و یا اینکه عمدی بی احتیاطی نموده بود که ادب نمودنش وظیفه تقدیر  است نه ما! (جریمه شدن توسط پلیس یا وقوع حادثه ناگوار ناشی از بی احتیاطی های متوالی از روی عادت).

*****************************************

جز توکل جز که تسلیم تمام 
 در غم و راحت همه مکر است و دام‌‌

*****************************************

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد